معنی بندری در جنوب شرقی چین

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

چین شرقی

چین شرقی. [ن ِ ش َ] (اِخ) رجوع به چین و رجوع به شدالازار ص 508 شود.


چین چین

چین چین. (ص مرکب) شکن شکن. با چین های بسیار. صاحب چین های بسیار. پرشکن:
ای زلف سرکشت همه چین چین شکن شکن
مویت برای بردن دلها رسن رسن.


شرقی

شرقی. [ش َ] (اِخ) قریه ای است یک فرسنگی کمتر جنوب چرکس. (فارسنامه ٔ ناصری).

شرقی. [ش َ] (اِخ) قریه ای است دو فرسنگ کمتر میانه ٔ جنوب و مشرق شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری).

فارسی به آلمانی

جنوب شرقی

Südosten (m), Südöstlich

معادل ابجد

بندری در جنوب شرقی چین

1204

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری